ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری

3729402518 ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری

قصه ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری

کاربرد ضرب المثل :

ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری شناخت توانایی‌های شخص و بر عهده گرفتن مسئولیت‌ها متناسب با آن توانایی‌ها، می‌باشد و در مواردی به کار می‌رود که خصوصی به کار و پیشه‌ای دست بزند که از عهده‌اش برنمی‌آید.

قصه ضرب المثل:

مأخذ این مثل به داستانی در کلیله و دمنه بازمی‌گردد: بوزینه‌ای، درودگری را دید که بر چوبی نشسته آن را می‌برید و دو میخ درشت یکی بر شکاف چوب فرو کوفتی تا قطع‌کردن آسان گشتی و راه برای آمد و شد ارّه آسان شدی و چون شکاف از حدّ معینی گذشتی دیگری را بکوفتی و میخ پیشین را برآوردی. بوزینه تفرّج می‌کرد، ناگاه نجّار در انتهای کار برای حاجتی برخاست و برفت.

بیشتر بخوانید:  بازی محلی تخم جنگی

بوزینه به جای نجار بر چوب نشست و از آن جانب که چوب بریده شده بود خصیتین او بر شکاف چوب اندر شد. بوزینه آن میخ را که در پیش کار بود از شکاف چوب برکشید. پس شکاف چوب دو شق چوب را به هم پیوست. خصیتین بوزینه در میان چوب استوار بماند. مسکین بوزینه ناله ابتدا کرد و همی گفت:

آن به که در جهان، همه کس کار خود کند * آن کس که کار خود نکند، نیک بد کند

لغات:

بوزینه: میمون.

درودگر: نجار.

فرو کوفتی: کوبید.

تفرّج: سیاحت، گردش.

خُصیتین: دو بیضه.

اندر شد: داخل شد.

پیش: جلو.

بیشتر بخوانید:  بازی محلی «چو و پل»

مسکین: بیچاره.

علاقه‌بندی: خرِّاطی: چوب تراشی.

دیبا: نوعی پارچه ابریشمی رنگی.

موری: مورچه‌ای.

بهر: برای.

منبع: irc.ir

مطلب پیشنهادی

بازی بشین و پاشو

● اهداف کلی: تقویت عضلات پا ● اهداف جزئی: تمرکز حواس و تندرستی سرعت عمل …